کد مطلب:152446 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:330

چراغ هدایت و کشتی نجات


من آن نورم كه در شبهای تاریك

چراغ رهنمای كاروانم



در این دریا منم آن ناخدایی

كه كشتی را به ساحل می رسانم



روایت شده كه امام حسین (ع) فرمود: «خدمت رسول خدا (ص) شرفیاب شدم در حالیكه ابی بن كعب هم آنجا بود. حضرت رسول اكرم (ص) فرمود: مرحبا به تو، ای ابا عبدالله، ای زینت آسمانها و زمین. ابی گفت: چگونه او زینت آسمانها و زمین است در صورتی كه كسی غیر از تو چنین نیست؟ حضرت فرمود: ای ابی، قسم به كسی كه مرا به حق به نبوت مبعوث كرد، حسین بن علی در آسمان بزرگتر از روی زمین است، و همانا بر طرف راست عرش الهی نوشته شده است كه او چراغ هدایت و كشتی نجات است». [1]

یكی از بركات فردی حضرت سیدالشهدا (ع) این است كه او «چراغ هدایت» و «كشتی نجات» است. اگر چه همه پیامبران و امامان (ع) چراغها و انوار هدایت و كشتیهای نجات و رهایی اند، چنانكه پیامبر اسلام (ص) فرمود: «انما مثل اهل بیتی فیكم كمثل سفینة نوح من دخلها نجا، و من تخلف عنها هلك». [2]

همانا خانداون و اهل بیت من در میان شما مانند كتشی نوح است كه هر كس داخل آن شود نجات پیدا كرده و هركس كه از آن تخلف كند هلاك خواهد شد.

اما كشتی نجات حسین (ع) حركتش بر امواج توفنده و گسترده دریا، سریعتر و لنگر انداختن و پهلو گرفتن آن بر ساحلهای نجات آسانتر بوده و دایره بهره وری و استفاده از نور مشعل وجود حسین (ع) وسیعتر است.

در آن زمانی كه امواج بلند و سهمگین فساد و گناه بر پیكره نیمه جان جامعه اسلامی، و جان و دل مسلمانان، تازیانه مرگ می زد و گرداب حوادث و توطئه ها و پلیدیها، خفتگان در بستر غفلت را بی رحمانه به قعر تاریكی و تباهی می كشید، این حسین بود كه با قیام و نهضت الهی خود و شهادت و اسارت اهل بیت خویش، گرفتاران در این اوضاع خطرناك را از دریای پر تلاطم ساخته شده به دست فتنه گر «بنی امیه» نجات بخشید و با كشتی رهایی خود، این خفتگان و غافلان و گرفتاران را به ساحل نجات رهنمون نمود.

آری، حسین (ع) «مصباح الهدی» است تا در این ظلمتكده خاك، دلیل و راهنمای راه باشد؛ و «سفینة النجاة» است تا در اقیانوس متلاطم فتنه ها و ضلالتها، غرق شدگان را كه كشتی شكسته بودند فریاد رس باشد.



ای كه مصباح هدایت هستی و فلك نجات

از چه با این اشكها ایجاد طوفان می كنی؟



زنده در قبر دل ما بدن كشته تو است

جان مایی و ترا قبر حقیقت دل ماست




[1] فرائد السمطين، جويني خراساني، ج 2 ص 155.

[2] فرائد السمطين، جويني خراساني، ج 2 ص 246.